آه ای جان دلم! یوسف کنعانی منحسرت خواستهی شرح پریشانی من
آمدی تا در حضورت عشق نقاشی کنم
از دلم با تربت جان تو کلاشی کنم
تو عزیز دلمی! جان دلانگیز منی
بهترین بانی مهری، غم سرریز منی
عکس تو، هر لحظه یک رنگ است، میدانی چرا؟
همنوا با چشم دلتنگ است، میدانی چرا؟