۰۳
تیر
یاد آن جمعهی نیکو که سلامَت آمد
از لب باغ دعا عطر مرامت آمد
منتظر بر لب حوضی پُر مِی در چرخش،
تشنهکام تو شدم، جام کلامت آمد
تو پزشکِ دل تبدارِ پر از درد من ای همسفر راه... برس!
روی تب را به دوایی بنواز